قرآن و زندگی


حکایت قرآن ومردم

حکایت قرآن ومردم

پیامبر اسلام فرمودند : حکایت قرآن ومردم حکایت زمین وباران است . در حالیکه زمین مرده وخشکیده است ناگاه خداوند برآن باران میفرستد وزمین تکان میخورد ،سپس بارانهای تند را فرو میریزاند وزمین تکان دیگری می خورد ورشد می کند ،آنگاه پشت سر هم نهرها را از دره ها جاری می سازد تا آنکه زمین میروید وگیاهان بالیدن میگیرد وخداوند آنچه را مایه آراستگی زمین وخوراک مردم وحیوانات است از دل آن بیرون می آورد . قرآن نیز مردمی را که آن را بپذیرند چنین میکند.

کنزالعمال

 تأثیر قرآن از دیدگاه اروپا

دکتر مارلیس می نویسد :قرآن بردنیا نقاب مؤثری انداخته است که بهتر از آن امکان ندارد . لیسیان فرانسوی می نویسد که قرآن چنین جاذبه ایمانی وبا قدرتی که به وجود آورده است اصلا جای شک وتردیدی در آن باقی نمانده است .

سرولیم میور می نویسد:قرآن بادلایل فطرت خدا رابالاترین وجود هستی را اثبات نموده وانسان را برای اطاعت او مجبور ساخته است.

مستر جی تی . می نویسد :قرآن تعداد نا محدودی از افراد بشر را مورد اثر خود قرار داده است ابتکار واکتشافات دنیای جدید هم نیاز به قرآن را واضح نموده است .

مستر امانوۀل دی انش می گوید:نور قرآن در این وقت در اروپا نمایان شده است وظهور این نور زمانی است که تاریکی دنیا را احاطه کرده بود واز این نور علم ،عقل مرده یونان زنده شد.

مستر ایچ الیس لیدر می نویسد: توسط قرآن حکمت وفلسفه به ظهور پیوست وچنان ترقی کرد که بر حکومتهای بزرگ اروپا برتری یافت .

 

نويسنده: مهدی هادی نژاد | تاريخ: چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

قرآن کتاب هدایت

قرآن کتاب هدایت

قرآن چیزی جز کتاب هدایت درزندگی نیست "هدی للمتقین"قرآن کتابی است برای انتخاب بهترین زندگی که سعادت جاودانه درپرتو آن تحقق می یابد . قرآن در مورد چگونه زیستن است وچگونگی رفتار را با خداوند وانسانهای دیگر به خوبی تعیین نموده است .

زندگی حقیقی وحیات طیبه در پرتو علم به دستورها ورهنمودهای قرآن شکل می گیرد "ای کسانی که ایمان آورده اید اجابت کنید خداوند ورسولش را هنگامیکه شما را به چیزی می خواند که مایه حیات شما است "ونیز فرموده:"هر کس کار شایسته انجام دهد ،مرد باشد یا زن،در حالیکه مومن باشد ، پس اوراحیات وزندگی پاکیزه بخشیم".

چون قرآن روش درست زیستن را به انسان می آموزد وبرنامه ای را که در بر گیرنده تمام ابعاد زندگی انسان وتضمین کننده سعادت فردی ودنیوی واخروی اوست ،اراعه می دهد ،به میزانی که انسان آموزه ها ودستورهای قرآن را درزندگی به کار بندد ، موفقیت کسب خواهد کرد اما هر اندازه از قرآن فاصله بگیرد دچار خسارت وضررخواهد شد. زندگی قرآنی براساس رعایت مقررات وعدالت واحسان وصفا وصمیمیت است ومردمی که این گونه زندگی کنند ،دارای اطمینان خاطر وآسایش خواهند بود وسعادت ابدی وجاودانه را در آغوش خواهند گرفت ؛البته آگاهی کامل نسبت به این موضوع نیازمند بحث وبررسی گسترده وتأمل در آیاتی ازقرآن است  که چگونگی رفتار مسلمانان را تبیین می کند که در تفسیر نمونه موضوع"رفتار یک مسلمان وچگونگی جامعه اسلامی "

به طور مفصل توضیح داده شده است.

قرآن حکیم از نظر تاثیرات خود نیز معجزه است وآن تأثیری است که در قرآن هست در هیچ کتاب انسانی وجود ندارد وبه وسیله همین تأثیر دردنیا منتشر وآن را روشن نموده است نخستین علاقه تأثیر

باروح انسانی است ،هرگاه روح ،مأثر ومنقلب شود ،در تصورات ،گفتار وکردار انسانی نیز انقلاب حاصل می گردد زیرا مرکز این سه چیز دل یا روح است . حدیث حضرت رسول صلی الله علیه وسلم این حقیقت را چنین اظهار فرموده است که در بدن انسان چیزی (پاره گوشتی )هست که هرگاه آن درست شود تمام بدن درست خواهد شد بنابراین روح مرکز اصلاح است لاکن روح چیزی است از(امر ربی )وآسمانی وزمینی نیست .لذا هرکتاب آسمانی کلام رب می باشد وبه وسیله آن ،روح که از (امرربی )است اصلاح می شود .ملت ومملکتی که در آن قرآن حکیم ظاهر ونازل شد مرکز تمام فساد اخلاقی وعقیدتی جهان بود یعنی مفاسد اعتقادی سرزمین وملت عرب به جایی رسیده بود که اسمی از خدا پرستی وجود نداشت وبت پرستی بین مردم به طورعموم شایع بود.انصاف ووعدالت به طور کلی محو ومعدوم بود .جهالت وبی قانونی ،(لجام گسیختگی)عمومیت داشت حالات واوضاعی برمردم  مستولی بود که با وسایل واسباب انسانی درهزار سال هم اصلاح امکانپذیر نبود وتصور ازبین رفتن مفاسدی که ازصدها سال مردم به آن آلودگی داشتند مشکل به نظر می رسید .پس چطور امکان اصلاح عرب ممکن بود شما عصر حاضر را ملاحظه کنید با این که کلیه اسباب اصلاح معاشرت تشکیل شده است وبا قلم برای اصلاح جامعه تلاش می شود لیکن انواع فساد روز بروز بیشتر می شود .

توجه فرمایید واین منظره را مورد ملاحظه قرار دهید وفکر کنید که اصلاح عرب بوسیله قرآن بااین صورت حال چقدر مشکل بود بخصوص در زمان سیزده سال نبوت که سخت ترین زمان نبوت بود .این زمان ، زمان ممانعت اصلاح قرآنی بود که قدرت جابرانه کفار مکه صدای قرآنی را در تمام مدت این سیزده سال تحت فشار خود قرار داده بودند وتمام طرق تبلیغ قرآنی مسدود بود اما پس از هجرت تا حدودی آزادی تبلیغ نصیب قرآن شد ، لیکن از یازده سال زندگی مدنی درهشت سال یعنی تا فتح مکه حالتی برای قرآن پیش آمد که خود دشمنان آن بر مدینه هجوم آوردندوخواستند که تبلیغ قرآنی وصدای حق کلام الهی را بوسیله جنگ ونبرد متوقف سازند تا بدین وسیله در این محیط جنگی هشت ساله آزادی نصیب صدای حق قرآن نشود.از مدت 32سال که ایام وزمان نبوت وقرآن بود فقط دوونیم سال تبلیغ وتأثیر قرآن میسر شده است . در این مدت بسیار کوتاه قرآن بوسیله تعلیم وصدای حق چنان انقلاب اصلاحی در عرب بوجود آورده است که از نظر جهان مخفی نیست ودر صفحات تاریخ درج شده است ودوست ودشمن بر آن اعتراف دارد .

صورت حال اقامه حقوق الهی این بود که بت پرستی یکسره ناپدید گردید ودر  هر خانه،خدا پرستی و توحید چنان نفوذ کرد که خود بت پرستان ،بت شکن شدند وهر وقت بر زبان آنها کلمه توحید الله جاری بود وسرها در عبادت واحد لاشریک خم شدند ،ودلها از عظمت الهی آکنده گشت ،خوف وهراس غیر الله به کلی از قلوب خارج شد . صورت حال حقوق انسانی این بود که کسانی که دشمن برادران حقیقی خود بودند ،به علت رشته اسلامی وقرآنی ،بلال حبشی ،صهیب رومی ،سلمان فارسی را از برادران حقیقی خود محبوب تر تصور نمودند . خانه جنگی خاتمه یافت قوم وملت عرب کلا در رشته محبت واخوت منسلک گردیدند وبه صورت یک دیوار فولادی درآمدند .قمار بازی،رباخواری و....نه تنها از عرب برچیده شد ازمفاسد اخلاقی وعقیدتی وعملی به کلی پاک ومبرا گشت . یک نفر اهل قلم اروپایی می نویسد :گویا بعد لز قران عربها در صورت وشکل انسان به ملاۀکه تبدیل شدند.

این یک حقیقت گویای تاریخی است که چنین برنامه اصلاحی پیاده نمود که کلا معجزه باشد فقط خاص قرآن کریم است وحصول این مطلب از مجموعه قوت کتب انسانی وکلیه طاقت حکومتهای دنیا ممکن نبود . حتی خود مسیحیان زمان حاضر نیز بر اینکه قرآن تأثیر زیادی بر عرب آن زمان داشته اعتراف کرده اند.

 

 

نويسنده: مهدی هادی نژاد | تاريخ: جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

قرآن درس زندگی

 قرآن درس زندگی

خداوند یکتا ،برای هدایت بندگانش راه های زیادی گشوده ومسیرهای هموار متعددی قرار داده است،تا بندگانش با تامل در نشانه هاوآیات خداوندی که در همه آفریده هایش مانند نقطه ای نورانی می درخشد،راه راست ومستقیم را برگزیده وبه سعادت دنیا وآخرت ره یابند.

خداوند انعکاس عظمت خود رادر جهان طبیعت ،به تصویر کشیده،تا انسان با تفکردر دل آیات مشهود خداوندی،نشانه حق وحقیقت را دریابند.با تامل او در قرآن ،مثالهایی از حشرات وحیوانات آورده است ،که انسان دانا حق را می یابد ولی انسان نادان ظاهر مثال را دیده واز یافتن عظمت در این نشانه ها ،ناتوان می باشد. در کتاب خدا،سوره هایی با نامهای حیوانات وجود دارد که در این سوره ها به شکلی ، به زندگی این حیوانات برای رهنمود انسان ها اشاره شده است .به عنوان مثال ، در آیه 41سوره عنکبوت خداوند به حشره کوچکی اشاره می فرماید که از طریق ماده ای که در معده اش وجود دارد ،با زحمت فراوان ،برای بنیان خانه اش تارهایی را بر روی شاخه ویا برگهای درختان ویا درودیوارمی تند ..این تارها به اندازه ای نازک است که حتی با وزش نسیمی از بین می رود .خداوند سستی وناپایداری این خانه همچون ناپایداری روزگار افرادی می ماند که پرستش خداوند را کنار گذاشته وبه اطاعت غیر خدا روی آورده اند ،آنانی که عظمت وبی همتایی خداوند را نادیده گرفته و به پرستش وعبادت می پردازند که از ناپایداری وبی ریشه گی آن با خبرند.

همچنین در سوره نمل به پشتکار مورچه اشاره می کند وتلاش اورا برای انسانهایی مثل می زند که راه رسیدن به خداوند را کوتاه می پندارند وهنگام مواجه شدن با کوچکترین مشکلی روحیه خود را می بازد واز ادامه راه منصرف می شوند،در حالیکه این حشره کوچک برای رسیدن به هدف خود بارها وبارهاتلاش را از سر می گیرد ودانه ای را که افتاده است ،باز بر میدارد وهیچ گاه ،از این تلاش که در هر ثانیه تکرار می شود ،فروگذارنیست. خداوند،در واقع از بندگانش می خواهد تا مانند این حشره کوچک ،با تحمل مشقات سعادت آخرت را از آن خود کنند.

همچنین در سوره نمل تلاش وکوشش زنبور عسل را ترسیم می کند که با ظرافت خاصی شیره گلها را می مکد وبا کمک مواد داخل دستگاه گوارشش ماده ای را تهیه می کند که انسان نیز می تواند از حلاوت آن کام خود را شیرین کند.این حشره کار روزانه خود راچنان زیبا وظریف انجام می دهد که  بنده دانا با تامل در رفتار آن ودقت در جثه کوچک این حشرات می تواند به عظمت وبزرگی خداوند پی ببرد وبا نظر دوختن به درون این آیات به تحول عظیمی دست یابد.

این چنین پروردگار هستی ،قدرت وعظمت خود را در اندام حتی ناچیزترین حشرات وموجودات ،به رخ انسانهای غافل می کشد .اواین موجودات را با وجود کوچکی،پیچیده آفریده است تا هم توانایی آن داشته باشند که چرخه زندگی انسان را بگردانندوهم پیچیدگی وجودشان ذهن انسان را روشن کند ومسیررسیدن به سعا دت اخروی راکه درشناخت خداوند نهفته است ،صاف وهموارسازند.به راستی ،پروردگاری که قادر است ، از بزرگترین وپیچیده ترین موجود(انسان)تا ناچیزترین حشره(پشه)را بیافریند،سزاوارپرستش است.

 

نويسنده: مهدی هادی نژاد | تاريخ: چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

پیام های قرآن کریم

پیام های قرآن کریم

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ (الحجرات/1)  ؛ قطعا مؤمنین برادر یکدیگرند

فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ (المآئده/48) ؛ در کارهای خیر از همدیگر سبقت و پیشی بگیرید

وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا (بقره/83 ) ؛ با مردم نیکو سخن بگوئید

وَ أَوْفُوا بالْعَهْدِ (اسراء/34) ؛به عهد و پیمان خود وفا کنید

اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى (المائده/8) ؛ عدالت پیشه کنید که آن به تقوی نزدیکتر است

الا بذکر الله تطمئن القلوب (رعد/2) ؛ آگاه باشید تنها با یاد خدا دلها آرام و مطمئن می گردد

فَاحْكُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ (ص/26) ؛ بین مردم به حق حکم و قضاوت کن

إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْكُمْ (محمد/7) ؛ اگر (دین) خدا را یاری کنید او هم شما را یاری می کند

وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى (المآئده/2) ؛در (کارهای ) نیک و تقوا با یکدیگر همکاری کنید

وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ با زنان به نیکی و شایستگی معاشرت کنید

وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً (الانبیاء/35) ؛ با خیر و شر شما را آزمایش می کنیم

إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ (هود/114) ؛ قطعا نیکیها بدی ها را از بین می برند

وَ عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ (النساء/19) ؛ با زنان به نیکی و شایستگی معاشرت کنید

إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ (الحجرات/12) ؛ قطعا بعضی از گمانها گناه است

وَیْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ (الهمزه/1) ؛ وای بر هر عیب جوی هرزه زبان

لَئِنْ شَكَرْتُمْ لأزِیدَنَّكُمْ (ابراهیم/7 ) ؛ اگر شکرگزار نعمتها بودید (نعمتهایم را) افزون خواهم نمود

إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ (الحجرات/13) ؛ همانا گرامی ترین شما در نزد خدا با تقواترین شماست

وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ (بقره/191) ؛ فتنه انگیزی از کشتار سخت تر (و بدتر) است

وَلا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَكُمْ (البقره/237) ؛ فضل و نیکی به یکدیگر را از یاد نبرید

وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ (الشوری/ 38) ؛ (مؤمنین) کارشان با مشورت یکدیگر انجام می گیرد

وَوَصَّیْنَا الإنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا ما انسان را به احسان به پدر و مادر سفارش کردیم

أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ (النساء/82) ؛ پس چرا در قرآن تدبر و اندیشه نمی کنند؟

إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ (المائده/13) ؛ قطعا خداوند نیکو کاران را دوست می دارد

وَ وَصَّیْنَا الإنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا (الاحقاف/15) ؛ ما انسان را به احسان به پدر و مادر سفارش کردیم

إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ (الاسراء/53) ؛ همانا شیطان بین انسانها دشمنی و فساد ایجاد می کند

وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ (الحج/28) ؛ وافراد درمانده و فقیر را اطعام کنید

وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ (الحج/30) ؛ از گفتار باطل و نا حق دوری کنید

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ (هود/112) ؛ همانگونه که مامور شدی (دستور رسیده تورا) پایداری و استقامت کن

فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ (العنکبوت/17) ؛ فقط روزی را در نزد خدا(از جانب او) بجوئید

مَنْ كَفَرَ فَعَلَیْهِ كُفْرُهُ (الروم/44) ؛ هرکس کافر شود کفرش به ضرر خود اوست

فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ (الروم/6 ) ، صبر کن که وعده خداوند حق است

إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ (لقمان/13) ؛ قطعا شرک به خدا ستم بسیار بزرگی است

أَلَیْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ (الزمر/36) ؛ مگر خدا کفایت گر بنده خود نیست ؟

وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا فِی قُلُوبِكُمْ گفتار درست و محکم و استوار بگوئید

إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ (لقمان/16) ؛ قطعا خداوند بسیار لطیف و آگاه است

وَ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ (لقمان/34) ؛ خداست که باران رحمت را نازل می کند

وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ (الاحزاب/37) ؛ خداوند سزاوارتر و مستحق تر است که از او بترسی

وَ كَفَى بِاللَّهِ حَسِیبًا (الاحزاب/39) ؛ و خدا براى حسابرسى كفایت مى‏كند وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا فِی قُلُوبِكُمْ (الاحزاب /51) ؛ خداوند هر آنچه در قلب ها ی شما است را می داند .

 

 

 

أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ (البقرة/267) ؛ از چیزهاى پاكیزه‏اى كه به دست آورده‏اید،انفاق كنید،

 

هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ (فاطر/3) ؛ آیا آفریننده ای غیر از خدا هم هست؟

نويسنده: مهدی هادی نژاد | تاريخ: یک شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

نقش قرآن در زندگی بشری

 نقش قرآن در زندگی بشری

نقش قرآن در زندگي بشري در ابعاد مختلف فردي، اجتماعي و حتي بين المللي، قابل دقت و بررسي است كه به طور مختصر به بعضي از آنها اشاره مي شود:
يكم. انسان نيازمند ارتباط مستقيم با آفريننده و هستي بخش خود است. اين ارتباط اگر چه از طريق مناجات و رازگويي دروني و قلبي انجام مي گيرد؛ اما دسترسي به كلمات خود خداوند، بسيار لذت بخش و اطمينان آور است. چنان كه اقبال لاهوري گفته است: «اگر مي خواهي خدا با تو سخن بگويد، قرآن بخوان».
اين ويژگي به طور كامل، تنها براي قرآن مجيد باقي مانده است و هيچ كتاب آسماني ديگر، چنين جايگاهي ندارد.
دوم. انسان در تكاپو و جست و جوي آگاهي هاي صحيح و معارف بلند و پرمعنا است. البته با استفاده از تجربيات بشري و تلاش هاي علمي، به بسياري از آگاهي ها مي توان دست يافت؛ اما براي اطمينان به درستي يافته هاي خود و آگاهي به آنچه براي او دست نايافتني است، نياز به يك منبع اصيل و غني بسيار محسوس است؛ چنان كه از زبان امام راحل(ره) گفته شده است: «اگر قرآن نبود، درهاي معرفت بر ما بسته بود».
قرآن مجيد در اين باره جايگاه ممتازي دارد. تعريفي كه قرآن از انسان دارد «إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً»؛ بقره (2)، آيه 30. و تعريفي كه قرآن از خداوند ارائه كرده است: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ ءٌ»؛ شوري (43)، آيه 11.، همراه با بيان صفات جمال و جلال و تعريفي كه از نظام هستي و حيات و شعور همگاني موجودات ارائه داده «وَ إِنْ مِنْ شَيْ ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ»؛ رعد (13)، آيه 13. و بياني كه از پيوستگي و هماهنگي منظم همه كرات و افلاك و زمين و آسمان دارد «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها...»؛ شمس (91)، آيه 4 - 1.
و... نيازمندي همه جامعه بشري و پويندگان راه حق و حقيقت را به اين كتاب آسماني ضروري و آشكار ساخته است؛ زيرا بعضي از دانش ها به جز از طريق قرآن، براي بشر دست يافتني نيست: «وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ»؛ بقره (2)، آيه 151.
؛ «و آنچه را نمي دانستيد به شما ياد مي دهد...».
از جمله آگاهي هايي كه جز از طريق قرآن راهي براي دريافت آن نيست، آگاهي درباره جهان پس از مرگ و جزئيات جهان آخرت است؛ زيرا هيچ كدام از افراد بشر، تجربه تكرار و رفت و آمد آن را ندارند و درك بشري، هيچ گونه سابقه ذهني از آن ندارد. در حالي كه در سوره «واقعه»، «صافات»، «مرسلات» و... صحنه قيامت به تصوير كشيده شده است.
سوم. نقش برجسته ديگر قرآن اين است كه از سابقه تاريخ بشر، خبرهاي درست و مطابق واقع را نقل كرده و سرگذشت پيامبران و محتواي پيام آنان را - بدون هرگونه تحريف و دسيسه بشري به انسان ها رسانده است. ازاين رو قرآن حتي بر پيروان تورات و انجيل، منّت شايان توجهي دارد كه چهره پيامبران بني اسرائيل را به درستي معرفي كرده و حضرت موسي، عيسي، زكريا و... را آن گونه كه بوده اند - به دور از هر گونه تهمت و توهيني شناسانده و دست تحريف گران و دسيسه گران را نقش بر آب ساخته است. قرآن مجيد در اين باره مي فرمايد: «وَ إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لِي بِحَقٍّ»؛ مائده (5)، آيه 116.؛ «اي عيسي پسر مريم! آيا تو گفتي به مردم كه من و مادرم را همچون دو خدا به جاي خداوند بپرستيد؟! گفت: منزهي تو! مرا نشايد كه چيزي را كه حق نيست بگويم».
چهارم. نقش برجسته ديگر قرآن براي جامعه بشري، اين است كه ظرفيت جهان شمولي دارد و پيام هاي آن براي تمام مصلحان جهان و حافظان حقوق بشر، قابل اعتنا و كاربردي است. تكيه بر نقاط مشترك پيروان اديان آسماني و پايبندي به اصول انساني (مانند عدالت گستري، امانت داري و...)، تلاش براي ريشه كني هرگونه ناهنجاري، ناپاكي و اختلاف و مخالفت با حق و درستي و... همگي شاخص هايي است كه ظرفيت جهان شمولي قرآن را به نمايش گذاشته است. آيات نوراني قرآن، تمامي اصلاحگران و حق گرايان را به سوي محور وحدت و پاكي، به دور از هر گونه تعصب و خودخواهي، دعوت كرده است: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلي كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ»؛ آل عمران (3)، آيه 64.؛ «بگو: اي اهل كتاب! بياييد بر سر سخني كه ميان ما و شما يكسان است، بايستيم كه: جز خدا را نپرستيم و چيزي را شريك او نگردانيم و برخي از ما بعضي ديگر را به جاي خدا به پروردگاري نگيرد»
بي ترديد گستردگي دانش بشر، تحولات شايان توجهي داشته و شكوفا سازي طبيعت و سلطه بر آن، به دست قدرت علمي و اطلاعاتي انسان و تجربه هاي بشري، تا حدود زيادي تأمين شده است. قرآن خود اين تحول آفريني را در گستره ظرفيت هاي انسان دانسته است: «هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيها»؛ هود (11)، آيه 61.؛ «خداوند شما را در زمين ايجاب كرد و وظيفه شكوفايي و آباداني و استخراج ظرفيت هاي زمين را به شما واگذار كرد».
رسالت دين و قرآن، «شكوفايي متوازن، متعادل و هماهنگ انسان» است. بر اين اساس بايد انسان را شناخت و آغاز و انجام او را دانست. بايد جايگاه انسان را در كل هستي به درستي تعريف كرد و رابطه او با خدا، خود، جامعه و طبيعت را تنظيم نمود.
رسالت علم ساخت جهان و رسالت قرآن، رشد ايمان و جهت دهي به حركت انسان است و با توجه به اسارت علم در دست برخي از انسان هاي آلوده به قدرت و ثروت و فزون خواه، ضرورت پايبندي به كتاب آسماني به دور از تحريف و يك مكتب الهي آشكار شده است.

براي آگاهي بيشتر ر.ك:
الف. محمدحسين طباطبايي، قرآن در اسلام، (دارالكتب الاسلاميه، 1372)؛
ب. عبدالله جوادي آملي، قرآن در قرآن، (مركز نشر اسراء، بهار 1378)؛
ج. عبدالله جوادي آملي، انتظار بشر از دين، (مركز نشر اسراء، 1380)؛
د. محمدتقي مدرسي، مباحثي پيرامون معارف قرآن كريم، (انتشارات محبان الحسين عليه السلام، 1379)

نويسنده: مهدی هادی نژاد | تاريخ: یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |